نمونه سوال - کتاب - مقاله - جزوه - پروژه - تحقیق و ...
درباره
وبلاگ
هنگامی كه قصد انجام كاری را كردید،
باید درهای تردید را به طور كامل ببندید.((نیچه))
سلام..
اول از همه باید بدونین یه بیکار با اسم من کامنت میذاره
گفتم بدونین تا بعدا نیاین بگین تو کامنت بی ربط گذاشتی..
باهام همراه شو دوست من
هر کی بخواد میتونه لینکم کنه فقط بگه بلینکمش
زیر کامنتا جواب میدم میتونید ببینید
برا آپام کسیو خبر نمیکنم چون زود به زود آپ میکنم
هر کی بخواد میتونه بیاد ببینه
هر کی میخواد بیشتر بدونه رجوع کنه به پروفایلم
چه مغرورانه اشک ریختیم
چه مغرورانه سکوت کردیم
چه مغرورانه التماس کردیم
چه مغرورانه از هم گریختیم...
غرور هدیه ی شیطان بود و عشق هدیه ی خداوند...
هدیه ی شیطان را به هم تقدیم کردیم و هدیه ی خداوند را پنهان کردیم...
(¯`v´¯)
`•.¸.•´
☻/
/▌
/ \
ܓܨܓܨܓܨܓܨܓܨܓܨܓ
☻ ♥ ☻
/█\ ./█\
ܓܨܓܨܓܨܓܨܓܨܓܨܨ
☻♥☻
\█/\█/
.||. ||.
ܓܨܓܨܓܨܓܨܓܨܓܨܓܨ
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دانشجویان
فناوری اطلاعات
بوکان و
آدرس
itgroups.LoxBlog.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
اختصاصی «جێژوان» پـــاتــوق بــچـههـای بـــوکــان: خیلی اصرار کردم. دوستان شورای نویسندگی به اتفاق آرا مخالف بودند.میگفتند فضا نداریم، موفق نمیشه. من نیز بر طبل اصرار میکوبیدم که بایددر صفحه آخر ستون "وبگرد" راه بیندازیم تا از جامعه وبلاگ نویسان حمایتکنیم. جوان بودمو خام. نمیدونستم چکار میکنم. خلاصه کلام موافقت شد. منموندمو یک ستونو حمایت از وبلاگ. من که نباید کم بیارم. شروع کردم به ولگردی در میان تارهای عنکبوتیاینترنت. اسم بوکانو سرچ کردم. پشت سر هم یافتههای گوگل رو باز میکردم.چشام از حدقه زده بود بیرون. نفسم بالا نمیاومد. دیگه باید قید نشریه رومیزدم. با این وضعیت این ستون ولگرد، ببخشید وبگرد خالی میمونه. سایتهای خبری که محلی از وجود ندارند، چند وبلاگ بینام و نشون کهخیلیهاشون سالهاست به روز نشدند اگرم وبلاگی اتفاقا بروز شده شده باشه،کارشون گیر دادن به این مسئول و اون مسئوله. اینم وضعیت بوکان در فضایمجازی!!! انگار از دید جامعه وبلاگ نویسان بوکان تمام مشکلات با رفتن چند مسئولتموم میشه، دریغ از از یک سایت خبری. دریغ از یک وبلاگ درستو حسابی. همینسقز، چندین سایت خبری فعال داره، سردشتم همین جور. اما به راستی این وضعیتبوکان در فضای مجازی تقصیر کدوم مسئوله!!!
کشتی ما را با این حمایت! متن بالا با تمام شاهکارهای ادبی و غلطهای املایی و انشاییاش یک ستون،از نشریهایست که بارها برای بودنش به این در و آن در زدیم. این دوست کهبرای حمایت از ما وبلاگ نویسان، از جان و ادبیات شدید تهرانیاش مایهگذاشته و فقط و فقط به خاطر حمایت از تعدادی وبلاگ معلوم الحال که بهنوشته ایشان: "خیلیهاشون سالهاست به روز نشدند اگرم وبلاگی اتفاقا بروزشده باشه، کارشون گیر دادن به این مسئول و اون مسئوله." خودش را سپر بلاکرده و برای این که به ما بر نخورد خودش را "ولگرد" معرفی کرده است. این دوست را نمیشناسم و دوست هم ندارم بشناسمش. اما در عجبم که این حامیجامعه وبلاگ نویسان بوکانی چگونه به خود اجازه داده جامعهای را لگد مالکند، در حالی که قدیمیترین وبلاگ بوکان (پیام بوکان) وابسته به همین تیم"مرزداران" است و البته تنها سایت خبری مستقل بوکان هم (مرزداران) در حیطهاختیارات همین دوستان است. ایشان در این ستون برای حمایت از ما جانش را به خطر انداخته و با دوستانشورای نویسندگی در افتاده و برای این کار در صف نخست کارزار بر طبل جنگکوبیده تا با وجود فضای کم در این نشریه و با وجود خامی خویش از ما حمایتکند. ایشان مرقوم فرمودهاند که "نباید کم بیاورم" و برای این که کم نیاورند به نوشته خودش شروع به "ولگردی" نمودهاند!! و در این ولگردیاش دچار چندین بیماری مزمن گشتهاند و حسابی به خاطر ماخویش را به زحمت انداختهاند و مار را شرمنده خویش گردانیدهاند! چوننوشتهاند: "چشام از حدقه زده بود بیرون. نفسم بالا نمیاومد" با این ازخود گذشتگی حساب کار دستمان آمد که ولگردی هیچ سودی ندارد و اتفاقا برایچشم و سیستم تنفسی بدن مضر است. جالب اینجاست میزان این حمایت آن قدر بالا است که وقتی ایشان در ولگردیخویش برای حمایت از جامعه وبلاگ نویسان به جایی نرسید موجودیت نشریه بهخطر افتاد، به گونهای که نوشتهاند: "دیگه باید قید نشریه رو میزدم. بااین وضعیت این ستون ولگرد، ببخشید وبگرد خالی میمونه." معلوم نیست که ایندوست فداکار ما وقتی چیزی برای حمایت پیدا نکردند، چرا در این وانفسای کمیفضا در این نشریه، همچنان اصرار بر چاپ شطیحات خود نمودهاند؟!! ایشان در قسمتی دیگر از این حمایت نامه خویش از نبود سایتهای خبری گلهگذاری کرده و اتفاقا در روزگاری که به واسطه نزدیکی به انتخابات با تعددوبلاگ روبرو شدهایم نوشتهاند: "چند وبلاگ بینام و نشون که خیلیهاشونسالهاست به روز نشدند" دریافتیم ایشان از ماهها قبل برای حمایت از ماوبلاگنویسان دست به کار شده و مطلبش را پیش پیش آماده کرده چون این ادعایایشان با موجودیت وبلاگهای بوکان در حال حاضر هیچ سنخیتی ندارد. در آخر این پسر شجاع عنوان نمودهاند که: "اگرم وبلاگی اتفاقا بروز شدهشده باشه، کارشون گیر دادن به این مسئول و اون مسئوله. انگار از دید جامعهوبلاگ نویسان بوکان تمام مشکلات با رفتن چند مسئول تموم میشه!!!" انگار از دید این حامی ما، وبلاگ نویسی یعنی بهبه و چهچه کردن برایمسئولین. در حالی که ایشان بهتر از ما میدانند جایگاه شهری با وسعت وجمعیت و موقعیت بوکان در منطقه، آن چیزی نیست که مسئولان ما آن را رقمزدهاند و اگر زاویه دید این دوست برای تمام عوامل و دست اندرکاران"مرزداران" یکسان باشد، باید از همین حالا عطای این نشریه را به لقایشببخشیم. وبگرد مذکور با وجود تمام گافهای املایی و انشاییاش در آخر به شیوهایناشیانه بند را آب داده و علت وضعیت بوکان را در فضای مجازی را از مسئولینپرسیده است و نگاشتهاند: "به راستی این وضعیت بوکان در فضای مجازی تقصیرکدوم مسئوله!!!" نگارنده سطور حمایتی فوق در پایان خودش هم ندانسته به دنبال چه بوده وانگار او را برای خرید میوه بیرون فرستاده بودند که در این وانفسای گرانی،در راه میوه فروشی دچار این به قول ما کردها "کورده ناموسی" شده است و دراقدامی احساسی به جای درست کردن ابروی ما درست زدند وسط چشممان و ما راکور کردند تا ما هم چون ایشان پرتقال فروش را پیدا نکنیم. قابل توجه درپایانمتذکر میشوم که اینجانب به جهت رعایت حریم اخلاقی، علی رغم عصبانیتاز این اقدام نسنجیده نگارنده ستون "وبگرد" 2 هفته نامه مرزداران، درجواب ایشان به جای استفاده از هر گونه لفظ ناشایست، تنها به لقبی که ایشانبرای حمایت از وبلاگ نویسان بوکانی به خود بسته بسنده کرده و به غیر ازواژه"ولگرد" که ایشان آن را جایگزین کلمه زیبای وبگرد نمودهاند؛ از هیچکلمهای که موجب رنجش خاطر آن عزیز شود استفاده نکردهو از سایر دوستان نیز همین انتظار را دارم.
رو در رو با مرزداران
ضمناحترام به تمام عوامل 2 هفته نامه مرزدارن و وبلاگ نویسان دیگر شهرم؛ در آخر ذکر چند نکته در مورد این 2 هفته نامه لازم به نظر میرسد: اولاینکه همچنان که همکاراناشارهکردهاند جناب حاجی غفوری در ستون سرمقالهمرزداران بعد از آن که خرشان از پل گذشته و به مبارکی صاحب نشریه شدهاند،خود را از همصنفان خود جدا کرده و ظهور مرزداران را خط باطلی بر نشریاتیدیگر که به صورت ویژه نامه چاپ میشوند دانسته و تیم خود را "تافته جدابافته" و تحصیل کرده رشتههای مرتبط با روزنامهنگاری دانسته است.گرچه این ادعای سردبیر نشریه نشان از توانایی روزنامهگاران قابل وتوانمند بوکانی است، اما امیدواریم که کلاس این تیم باعث نشود که ایننشریه هدف اصلی خود را گم کندو خود را از مردم بوکان و رنجهای بیشمارشان جدا نماید. دوماینکه در گوشهای از این نشریه، دست اندرکاران مرزداران از حمایت و تلاشنماینده سابق بوکان در مجلس جناب حاج انور حبیب زاده برای کسب مجوز نشریه،تقدیر و تشکر کرده است. این اقدام این نشریه دستهای از وبلاگ نویسانبوکانیرا مجبور به واکنش کرده است. این منتقدان عنوان کردهاند که باتوجه به همین ستون، "اظهر من الشمس" است که این نشریه بلندگوی تبلیغاتی اینکاندیدای نمایندگی مجلس است. نگارندهراعقیده بر این است که صرف نظر از این که چه کسی برای مرزداران کسب مجوزکرده است، وجود نشریاتی حمایتی به غیر از آن که عیب و عار نیست، بلکه همیناقدام باعث تولد نشریات رقیب و عملا باعث حرفهای تر شدن فضای مطبوعاتی دربوکان میشود. اتفاقا شخصا معتقدم اگر نشریات و وبلاگهای بوکان خط مشی وراه خود را به مردم عرضه کنند، مردم کمتر دچار سر در گمی میشوند و تکلیفخود را بهتر ادا میکنند. سوماینکه حالا که به سلامتی اولین نشریه بوکان پا به عرصه گذاشته و در حالیکه سردبیر محترم این نشریه مدعی هستند که تیمش حرفهای تشریف دارند، بهترنیست در واگذاری ستونها به افراد دقت بیشتری روا دارند تا بیجهت عدهایکه از سر دلسوزی برای شهرشان وبلاگ نویسی را پیشه کردهاند، سرخوردهنشوند. مگر همین افراد تا قبل از تولد مرزدارن وبلاگ نویس نبودهاند و ...